balaghi's blog

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غفلت از غیبت آقا

25 آذر 1392 توسط بلاغی اینالو

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


غفلت از مصیبت غیبت امام عصر عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه

مَثَل ما، مثل آن طفل صغیری است که پدر خویش را در سنّ کودکی از دست می‌دهد و یتیم می‌گردد، ولی خودش به دلیل عدم بلوغا عقلی نمی‌فهمد که چه بلایی به سرش آمده است؛ اما بزرگ‌ترها که عاقل هستند متوجه می‌شوند و برای او دل‌سوزی می‌کنند، در حالی که کودک مشغول بازی و سرگرم به امور بچه‌گانه است. او در هنگام بازی، غم و غصه‌ی از دست دادن پدر را به کلّی فراموش می‌کند و به اسباب‌بازی‌هایش دل خوش می‌کند.

همین کودک غافل، وقتی کم‌کم رشد می‌کند و به سنّ بلوغ می‌رسد، تازه دردِ یتیمی را احساس می‌کند و آن وقت متوجّه می‌شود که در کودکی چه مصیبتی دامنگیرش شده بود. آن گاه که جای خالی پدر را حس کند و دردِ بی‌پدری را بچشد، تازه غم و غصه‌هایش شروع می‌شود و رنج‌های سال‌ها یتیمی را یک‌جا احساس می‌کند.

یتیمی زمان غیبت هم چنین است. مؤمنان در این هنگام یتیمانی هستند که از پدر واقعی خویش دور افتاده‌اند و راهی برای این که ارتباط عادی با ایشان برقرار کنند و از ایشان بهره‌ی کافی ببرند، ندارند.

این حقیقت را پدر بزرگوار امام عصر علیه‌السلام از قول پدرانشان از شخص پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم قرن‌ها قبل گوشزد کرده‌اند:

اَشَدُّ مِن یُتمِ الیَتیمِ الَّذی انقَطَعَ عَن اَبیهِ یُتمُ یَتیمٍ انقَطَعَ عَن اِمامِهِ وَ لایَقدِرُ عَلَی الوُصُولِ اِلَیهِ. (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار 2/ 2/ ح 1)

سخت‌تر از یتیمی آن که از پدرش جدا شده، یتیمی آن یتیمی است که از امامش بریده شده و نمی‌تواند به او برسد (دست­رسی به او ندارد).

به نقل از: سیّد محمد بنی‌ هاشمی، سلوک منتظران/72 – 73.

…" data-path="../../plugins/share_plugin/img/">
مطلب قبلی
 3 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

با سلام و آرزوی موفقیت

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*

1392/09/30 @ 17:53
نظر از: بلاغی اینالو [عضو] 
  • مدافع ولایت

سلام علیکم،
تشکر از لطف شما.
انشاالله که توفیق درک و لمس حضور شیرین آقای غائب حاضرمان راداشته باشیم.
التماس دعا.

1392/09/25 @ 23:34
نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام علیکم.بسیار زیبا بود و تاثیرگذار.خدایا ما را لحظه ای از یوسف زهرا ارواحنا فداه جدا مکن.

1392/09/25 @ 23:15


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

balaghi's blog

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی - ادبی
  • دلنوشته
  • ادبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس